جستجوي انديشه سياسي در تفكر رضا داوري اردكاني، دغدغه اين نوشتار است. بر اين اساس مقاله ميكوشد در يك پس زمينه تاريخي يعني از طريق بازنمايي بستر و شرايط تاريخي در قالبي نظري، به قوام يافتن انديشه فلسفي داوري در دو بخش مربوط سياست بپردازد. دو محور اساسي در كليت جريان اندي چکیده کامل
جستجوي انديشه سياسي در تفكر رضا داوري اردكاني، دغدغه اين نوشتار است. بر اين اساس مقاله ميكوشد در يك پس زمينه تاريخي يعني از طريق بازنمايي بستر و شرايط تاريخي در قالبي نظري، به قوام يافتن انديشه فلسفي داوري در دو بخش مربوط سياست بپردازد. دو محور اساسي در كليت جريان انديشه سياسي داوري بچشم ميخورد؛ يكي تأمل و كند كاو در دستگاه فلسفه سياسي فارابي مؤسس فلسفه اسلامي و دوم بازخواني و نقد داوري از مباني تجدد است. نتيجه آنكه انديشه سياسي داوري به ضرورت فلسفي است و در حوزه سياست متأثر از زمانهاي است كه افكار و آراي او در آن شكل يافته است و به همين دليل در بخشهايي متضمن نظريه سياسي است.
پرونده مقاله
در بررسي آراء عزيز نسفي يكي از مهمترين موارد بررسي وجوه سياسي در انديشه عرفاني وي است. اين مقاله به بررسي آراء شيخ عزيز نسفي (تولد احتمالي در 596 هـ .ق) يكي از عرفا و فلاسفة قرن هفتم هجري ميپردازد كه بسيار بر فكر فلسفي ايران مؤثر بود و به ويژه در تلفيق عرفان و فلسفه چکیده کامل
در بررسي آراء عزيز نسفي يكي از مهمترين موارد بررسي وجوه سياسي در انديشه عرفاني وي است. اين مقاله به بررسي آراء شيخ عزيز نسفي (تولد احتمالي در 596 هـ .ق) يكي از عرفا و فلاسفة قرن هفتم هجري ميپردازد كه بسيار بر فكر فلسفي ايران مؤثر بود و به ويژه در تلفيق عرفان و فلسفه در ايران كوشيد. اين مقاله نشان ميدهد كه چگونه در ايران تفكر عزيز نسفي منجر به تأسيس انديشة سياسي بر مبناي انديشة عرفاني شد. چنين مينمايد كه اين جريان در ايران تداوم يافت و به جرياني مسلط تبديل شد. انديشة سياسي نسفي را ميتوان انديشة سياسي عرفاني ناميد و بدين ترتيب مقاله حاضر به بررسي وجوه تأثيرپذيري انديشة سياسي ايراني از آراء عرفاني نسفي پيرامون امر سياست ميپردازد.
پرونده مقاله
مقاله حاضر ضمن ارائه مدلي نردباني از روند همگرايي منطقهاي و تشريح و تبيين مراحل مختلف آن، به تفاوتهاي اصلي نو منطقهگرايي با منطقهگرايي كلاسيك خواهد پرداخت.
ايده نوشتار اين است كه با توجه به پنج حالت: فضاي منطقهاي، مجموعه منطقهاي، جامعه منطقه اي، اجتماع منطقه چکیده کامل
مقاله حاضر ضمن ارائه مدلي نردباني از روند همگرايي منطقهاي و تشريح و تبيين مراحل مختلف آن، به تفاوتهاي اصلي نو منطقهگرايي با منطقهگرايي كلاسيك خواهد پرداخت.
ايده نوشتار اين است كه با توجه به پنج حالت: فضاي منطقهاي، مجموعه منطقهاي، جامعه منطقه اي، اجتماع منطقهاي و مجموعه سياسي نهادينه شده منطقهاي؛ منطقه آسياي جنوب غربي با توجه به شرايط فعلي در پلكان دوم يعني مجموعه منطقهاي قرار دارد و تأمين صلح منفي و نه صلح مثبت در آن اولويت دارد. اين مقاله راهبردهاي اصلي سياست خارجي ايران را در اين زمينه بررسي ميكند تا به راه حل مناسبي دست يابد.
پرونده مقاله
ظهور و گسترش سازهانگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوبهاي مهم مفهومي و نظري در روابط بينالملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پ چکیده کامل
ظهور و گسترش سازهانگاري(1) (constructivism) به عنوان يكي از چارچوبهاي مهم مفهومي و نظري در روابط بينالملل در دو دهه اخير با افزايش علاقه به تحقيقات تجربي در اين چارچوب همراه بوده است. پژوهش در چارچوب اين رويكرد استلزامات خاصي دارد كه متأسفانه در بسياري از تحقيقات و پژوهشهاي جاري، بهويژه در پاياننامهها و رسالههاي دانشجويي، كمتر رعايت ميشود. به علاوه بسياري از دانشپژوهان جوان روابط بينالملل كه علاقه نظري به سازهانگاري دارند در اينكه چه دامنهاي از موضوعات را ميتوانند از اين منظر مورد تحقيق تجربي قرار دهند به ترديد دچار ميشوند. هدف اين مقاله آن است كه نشان دهد پژوهش سازهانگارانة متعارف چه استلزاماتي دارد و چه حوزههاي موضوعياي را ميتواند شامل شود. روش گردآوری دادهها در اين مقاله كتابخانهاي و با اتكا به متون نظري و فرا نظري و نيز تحقيقات تجربي پیشین بوده است و نشان ميدهد كه چگونه سازهانگاري ميتواند پايه نظري پژوهش تقريباً در همه حوزههاي موضوعي در روابط بينالملل باشد.
پرونده مقاله
در حالي كه نسبت دين و سياست از مسائل اساسي در بررسي سامان فكر و كنش سياسي عصر ساساني بهشمار ميرود؛ انگارة غالب آن است كه سياست و فرمانفرمائي اين دوران بيشتر بدست موبدان، بر مدار آيين زرتشتي و براي تقويت و تحكيم آن بوده و بدينسان سياستِ ساسانيان دينمحور تلقي ميگردد. چکیده کامل
در حالي كه نسبت دين و سياست از مسائل اساسي در بررسي سامان فكر و كنش سياسي عصر ساساني بهشمار ميرود؛ انگارة غالب آن است كه سياست و فرمانفرمائي اين دوران بيشتر بدست موبدان، بر مدار آيين زرتشتي و براي تقويت و تحكيم آن بوده و بدينسان سياستِ ساسانيان دينمحور تلقي ميگردد. اين پژوهش كوششي است در جهت بازانديشي در اين انگارة مألوف با بازخواني رابطة دين و سياست در پرتو بررسي تطبيقي متن نامة تنسر به گشنسپ با انگارههاي ماكياولي در اين حوزه. از اين بازخوانيِ چنين به نظر ميرسد كه راهبرد و رويكرد بنيادگذاران ساساني به نسبتِ مقولات دين و سياست را بايد نه دينمحور، بلكه ايرانمحور و ايرانگرايانه دانست. محور كنش و انديشة سياسي آنان امر سياسي و ايراني است با كاربست ابزارِ دين.
پرونده مقاله